مقدمه
۹ روش عالی کاهش استرس
استرس یک مکانیسم طبیعی موجود در بدن, برای حفظ بقای انسان می باشد. انسان های اولیه، غارنشین و شکارچی بودند. و در طول روز با خطرات مختلفی از جمله مواجهه با حیوانات وحشی رو به رو بودند که یا باید فرار می کردند و یا می جنگیدند. اینجا بود که این مکانیسم وارد عمل می شد و با ترشح هورمون های استرس مثل کورتیزول و آدرنالین که نتیجه آن انقباظ عضلانی، تندتر شدن تنفس و ضربان قلب برای رساندن خون بیشتر به اعضای بدن بود، به فرد برای جنگیدن و یا فرار کردن در شرایط سخت کمک می کرد.
اما امروزه با زندگی شهرنشینی و انواع و اقسام مشکلات، مسائل، اضطراب ها تعداد این استرس ها از حالت طبیعی و نرمال خارج شده و گاهی به چندین بار در طول روز می رسد. در نتیجه بدن باید دائما در حالت جنگ و گریز باشد و ترشح بیش از اندازه هورمونهای استرس باعث فرسوده شدن و تخریب بدن می گردد. مثل پادگانی که سربازها هر روز باید در حالت آماده باش و جنگی باشند. در نتیجه پس از مدتی رمقی دیگر برای سربازها باقی نمی ماند.
روش اول کاهش استرس
هرگز عادت به بازگو کردن مشکلات خود نزد همه نکنید.
بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را زیاد میکند. علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز میکنید، او هم سفره دل خودش را برایتان باز میکند و این یعنی تمام زمانی که میتوانستید با دوست خود شاد باشید و کلی خوش بگذرانید صرف یاد آوری مشکلات و سختی هایتان شد.
روش دوم کاهش استرس
فقط در زمان حال تمرکز کنید.
گذشتهتان و آیندهتان را خیلی جدی نگیرید. اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهیهایی که در گذشته در حق خودتان کردهاید، نشوید. همه همینطور بودهاند و انگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایدهای جز چرکی شدن آنها ندارد.
برای آینده برنامه ریزی داشته باشید ولی در زمان حال زندگی کنید. تنها زمان واقعی زمان حال است. ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است. فکر هر چیزی، از خود آن چیز معمولا سختتر و دردناکتر است.
روش سوم کاهش استرس
به خودتان استراحت بدهید.
حالا می گویم استراحت، یکهو فکرتان نرود به سمت یک ماه عشق و حال وسط سواحل هاوایی! وسط همه گرفتاریها و استرسها و بدبختیهاتون!!!
آدم میتواند خیلی شیک به خود، مرخصی چند ساعته بدهد.
کمی تنهایی، کمی بچگی کردن، یا هر چیز نامتعارفی که شاید دوست داشته باشید, که کمی از دنیای واقعی دورتان کند و خستگی را بگیرد.
مثل نهنگها که هر از چندگاهی به بالای آب میآیند و نفسی تازه میکنند و دوباره به زیر آب برمیگردند.
روش چهارم کاهش استرس
تنتان را بجنبانید.
ورزش قاتل استرس است. لزومی هم ندارد که وقتی میگوییم ورزش، خودتان را موظف کنید روزی هزار بار وزنه صد کیلویی بزنید و بازو دربیاورید.
همچنین که یک جفتک چارکش منظم و خفیف, یا یک پیاده روی ساده در روز داشته باشید، کلی موثر است.
بخوانید: قانون ارتعاش پیش نیاز قانون جذب
روش پنجم کاهش استرس
واقعبین باشید.
ما، بیشتر استرسمان بابت چیزهایی است که کنترلی روی آنها نداریم. مثلا ما کنترلی بر تورم بالا, وضعیت بد کلان اقتصادی کشور, آب و هوا, جنگ در دیگر کشورها و … نداریم. پس بهتر است تمرکز خود را برای بهتر کردن کار و شرایط زندگی خودمان به کار ببریم.
روش ششم کاهش استرس
باور داشته باشید: زندگیتان، میدان و مسابقه اسبدوانی نیست!
خودتان را دائم با دیگران مقایسه نکنید. مقایسه کردن و”رقابت پیشگی”، استرسزا است.
اینکه فلان شخص فوقلیسانس دارد و من ندارم و دیگری ماشین بنز دارد و من ندارم , شما را دقیقا میکند همان اسب مسابقه که همه عمرش را بابت هویج سر چوب، دویده و هیچ لذتی از زندگی نبرده. شما فقط می توانید خودتان را با گذشته خود مقایسه کنید, همین و بس!
هیچ دو نفری لزوما نباید مثل هم باشند. خیلی دنیا رو جدی نگیرید و سبک زندگی شخصی خودتان را داشته باشید. و از کوچکترین داشته هایتان, سعی کنید لذت ببرید.
روش هفتم کاهش استرس
از مواجهه با عوامل “ترس زا” هراس نداشته باشید:
مثال ساده آن، دندانپزشک است. وقتی دندان خراب دارید، یک کله پیش دکتر بروید و درستش کنید… نه اینکه بترسید و یک عمر را از ترس دندانپزشک، با درد آن بسازید و همه لقمههایتان را با یکطرف دهانتان بجوید!
نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترس درد است. ترس، استرس می زاید.
روش هشتم کاهش استرس
خوب بخورید و بخوابید.
آدمی که درست نخوابد و نخورد، مغزش درست کار نمیکند. مغز علیل هم، عادت دارد همه چیز را سخت و مهلک نشان دهد. آدم وقتی گرسنه و خسته است، یک وزنه یک کیلویی را هم نمیتواند بلند کند، چه برسد به یک فکر چند کیلویی!!
روش نهم کاهش استرس
بخندید …
همه مشکل دارند من دارم، شما هم دارید. همه بدبختی داریم، گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست…
یاد بگیرید بخندید…به ریش دنیا و مشکلات بخندید…به بدبختیها بخندید…به خودتان بخندید…
یکی دو بار اولش سخت است، اما کم کم عادت میکنید و میبینید که رابطه خنده و گرفتاری، مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست. درمانش نمیکند اما دردش را کم میکند. رابطه مریضی با غم و سلامتی با شادی امروزه کاملا اثبات شده است.
پایان
دیدگاه خود را بنویسید
You must be logged in to post a comment.